فصل آشنایی و قرارهای عاشقانه فصل سوز و فصل حرارت قلبهای عاشق.. فصل شبهای بلند و پر از دلشوره و دلتنگی روزهای کوتاه و پر از لحظه های دل انگیز..مرور خاطرات تلخ و شیرین کنار یار..چقد زیباست اندیشیدن به یاری که هر روز پیش از پیش دوستش داشتم و خواهم داشت..من روزهای پاییز عاشقترم خیلی زیاااااد خیلی...گاه به شدتی دلتنگ و پر از احساس میشوم که اشکانم بی اختیار سرازیر می شود..

بی اختیار هر ثانیه در حوالی افکارت قدم میزنم و چشمانم را میبندم لبخندها بی اراده روی لبانم مینشینند خوشحالم از حس بودنت از این نزدیکی به تو..در افکارم آنقدر تورا به خودم نزدیک میبینم که تنها بوی عطرت را در مشامم حس میکنم و دستهای نوازشت را روی تار تار موهایم و خودم را در میان بازوانت..

سرشارم از حس زیبای دوست داشتن قلبم همچنان شعله ور است از آتش فروزان عشقت که مرا هر لحظه ذوب میکند و من عاشق این ذوب شدنم
تو مرا عاشقانه در دریای دلت غرق کردی و من چون قطره ای کوچک در تو غرق شده ام.. گاه حس بچه ای را دارم که در آغوشت گم میشود و آهسته تو را میخواند کسی که بی چون و چرا به آن وعده نوازش دادی و بی تردید نوازشش میکنی ... آرام میشوم آرامتر از هر لحظه دیگر.. تو برای من تنها همسر نیستی تو فراتر از واژه مرد برای من هستی تو همیاری، ٰٰٔهمراهی ،همسفری، شریکی ،همدمی ،همه لحظه ها و زندگی منی... وجود تو در میان همه ی این خوبی ها لنگریست که مرا از دریای مواج دلتنگی به ساحل مهربانی می رساند ... تو همچون سرو پایدارو استواری و سرو از اراده و پایداری تو سر خم میکند...من تورا در زیباترین نقطه ،میان عاشقی در تمنای فردا میجویم...

دوستت دارم..

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: